کسی چه میدونه چه حالی داره

کسی چه میدونه چه حالی داره

[ سعید کرمعلی ]
کسی چه می‌دونه چه حالی داره
رقیه‌ی یتیم دلشکسته

با اتفاقایی که واسم افتاد
حق بده که نمازام شده نشسته

می‌دونی چرا بابا 
اول اینکه خیلی رو خارا دویدم
دوم اینکه طعم لگد رو چشیدم
سوم اینکه تا افتادم از رو ناقه
مثل مادرت خمیدم

بشمارم بازم یا نه، بسه دیگه بابا نه
رد بشیم از این حرفا، می‌ریم مدینه یا نه

بابا، عزیز دلم، عزیز دلم...

خدا کنه هیچ دختری تو دنیا
نشینه رو ناقه با دست بسته

با اتفاقایی که واسم افتاد
غرور من مثل سرت شکسته

می‌دونی چرا بابا 
اول اینکه خیلی سرم داد کشیدن
دوم اینکه گوشوارمو پس نمیدن
سوم اینکه خندیدن به اشک چشمام
وقتی لباسامو دیدن

بشمارم بازم یا نه، اینه رسم دنیا نه
خون شده دلم بابا، میریم مدینه یا نه

بابا، عزیز دلم، عزیز دلم...

علم اشکو روی دوش گرفتم
با عمه زینب ما علمدارتیم

رو سرمه سایه‌ی تو همیشه
حق ندارم به من بگن بچه یتیم

می‌دونی چرا بابا 
اول اینکه خون علی تو رگامه
دوم اینکه راه تو میدم ادامه
سوم اینکه مهمون منی بابایی
الان سرت رو پاهامه

می‌مونم تا فردا، نه 
دلخورم به والله، نه 

ظلم و زیر و رو کردم 
منم مثل زهرا، نه

بابا، عزیز دلم، عزیز دلم...

قربون بغض توی صدات
قربون بابا گفتنات

خیمه، آتیش، غارت، ای وای 
قربون زخمات و اشکات

کاشکی یادت بره چقدر روی خارا دویدی 
کاشکی یادت بره خار از تو پاهات کشیدی

کاشکی یادت بره گوشوارتو توی دست حرمله دیدی 
کاشکی یادت بره جای زخم گوشواره خوب میشه رقیه
جای خارا درد داره، خوب میشه رقیه

میگم با چشم خیس بابا 
جای تو خرابه نیست بابا 

اسم منو سخته بگی باشه
اسم منو بنویس بابا 

کاشکی یادت بره اون همه تعنه و دشنام
کاشکی یادت بره سنگ می‌زدن از روی بام

کاشکی یادت بره به تو گفتن خارشی تو بازار شام
کاشکی یادت بره زخم بالای ابرو، خوب نیشه رقیه
درد لگد به پهلوت،خوب میشه رقیه

بابا، عزیز دلم، عزیز دلم...

نظرات