کرب و بلا به خدا که سر اومده طاقت من دو رکعت نمازِ تو حرم شده حاجت من کرب و بلا حسرت همیشگی من حال خوب بندگی من وقتیه که دل توی حرمه اسمهُ دوا فقط حسین ذکرهُ شفا فقط حسین این همیشه حرف مادرمه خسته شدیم حسین، بسمونه دوری از حرم دست منو بگیر دیگه آب گذشته از سرم اُنظُر اِلَینا اباعبدالله و تَصَدَّق علینا حبیبی یا حسین... ***** آقای ما رو از قَفا با دشنه کشتن آقای ما رو با لبان تشنه کشتن با تیغ و نیزه جسمشو صدچاک کردن آخر دهاتیها تنش رو خاک کردن رو خاک صحرا افتاده بیهوش پیش چشِ زهرا لگد میزد به پهلوش تا که رسیده خنجر به گردن جن و مَلَک تو آسمون خون گریه کردن