پشت هر کس حرف باشد پشت ما حرف دل است
605
0
- ذاکر: حسین محمدی فام
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت عباس (ع)
- مناسبت: شب نهم محرم
- سال: 1403
پشت هر کس حرف باشد پشت ما حرف دل است
آن دلی که نیست در تسخیر چشمانش گِل است
عشق او راه مرا سمت خدا انداخته
بی تعارف مذهبی جز عشق باشد باطل است
ماه اگر یکبار شام چهارده کامل شده
ماه ما سی روز و سی شب ماهِ رویش کامل است
تو بگو یک سکه او صد کیسهی زر میدهد
باب العباس است اینجا خوش به حال سائل است
گر گدا کاهل بوَد عباس راهش میدهد
لطف دارد بر همه حتی کسی که کاهل است
هرچه میخواهد دل تنگت بگو حاجت بگیر
از در این با کَرم نومید رفتن مشکل است
این مطب باز است صبح و ظهر و شب هر روز سال
این طبیب محترم کارش شفای عاجل است
کاش جای دست او دستان ما را میزدند
دستهای سینهزنها محضرش ناقابل است
****
هرکی گرفتاری داره ذکر اباالفضل میگیره
نداره هیچ راه چاره ذکر اباالفضل میگیره
هرکسی یاری نداره ذکر اباالفضل میگیره
نداره هیچ راه چاره ذکر اباالفضل میگیره
****
حسین، منتظر بین راشه
حسن، معتکف چشاشه
علی، پیدا از شونههاشه
اباالفضل، ساقی طفلان حسین
(اباالفضل، شیرینتر از جان حسین) ۲
واویلا، پیر حرم نیامد
واویلا، آب آورم نیامد
واویلا، در خیمه قحط آبه
واویلا، روز مرگ ربابه
واویلا، دست عمو بریده
واویلا رنگ عمه پریده
واویلا قد بابا خمیده
اباالفضل، ساقی طفلان حسین
(اباالفضل، شیرینتر از جان حسین) ۲
****
مادر تو عزیز شه بدحال
مادر من ولی کنیز زهرا
****
اگرچه هستی میر و امامم
ولی تو مولا و من غلامم
بودم از کودکی تو را فدایی
بر سر فدایی باید بیایی
زنی به میدان برَم نشسته
دارد نشانی پهلو شکسته
به زانو گرفته کنون سر من
عباس عزیزم ای پسر من
****
عموجان عموجان، حرم آب ندارد
رقیه رفته از هوش علی خواب ندارد
****
فکر و ذکرم وسط خوف و رجاء ریخت بهم
دل بیتاب من از ادرک اخاه ریخت بهم
سعی کن پا نشوی پیش دو زانوی خمم
بعد سعیات همهی سعی و صفا ریخت بهم
علقمه گرچه شده کوفه و تو مثل علی
از مدینه چه خبر، کربوبلا ریخت بهم
زخم پهلوی تو پیداست که یادم نرود
پهلوی فاطمه با ضربهی پا ریخت بهم
****
ببین کنار جسمت از پا دیگه نشسته
یه پیرمرد گریون با کمر شکسته
نمیخوام از جا بلندشی داداش
انقدر نزن بازوتو رو زمین عزیزم
بذار بخندن به حال زارم
دق میکنم اگه کنارت اشک نریزم
حسین برات بمیره که زخمیه سراپات
کشته منو برادر تیر میون چشمات
ای تکیهگاهم پشت و پناهم
اینهمه تیر چجوری تو تن تو جا شد
گفتم که دیگه کارم تمومه
وقتی چهارهزارتا تیر سمتت رها شد
دیگه منم امیدی به موندنم ندارم
آخه بگو چجوری تنهات باید بذارن
بیا که با هم بریم به خیمه
بخاطر دل رباب و علی اصغر
بلندشو از جا حامیِ زینب
دارن میرن سمت حرم تموم لشکر
****
دامن کشان رفتی (دلم زیر و رو شد) ۲
چشم حرامی با (حرم روبرو شد) ۲
بیا برگرد خیمه ای علمدارم
منو تنها نگذار ای کس و کارم
آب به خیمه نرسید (فدای سرت) ۲
حسین قامتش خمید (فدای سرت) ۲
آن دلی که نیست در تسخیر چشمانش گِل است
عشق او راه مرا سمت خدا انداخته
بی تعارف مذهبی جز عشق باشد باطل است
ماه اگر یکبار شام چهارده کامل شده
ماه ما سی روز و سی شب ماهِ رویش کامل است
تو بگو یک سکه او صد کیسهی زر میدهد
باب العباس است اینجا خوش به حال سائل است
گر گدا کاهل بوَد عباس راهش میدهد
لطف دارد بر همه حتی کسی که کاهل است
هرچه میخواهد دل تنگت بگو حاجت بگیر
از در این با کَرم نومید رفتن مشکل است
این مطب باز است صبح و ظهر و شب هر روز سال
این طبیب محترم کارش شفای عاجل است
کاش جای دست او دستان ما را میزدند
دستهای سینهزنها محضرش ناقابل است
****
هرکی گرفتاری داره ذکر اباالفضل میگیره
نداره هیچ راه چاره ذکر اباالفضل میگیره
هرکسی یاری نداره ذکر اباالفضل میگیره
نداره هیچ راه چاره ذکر اباالفضل میگیره
****
حسین، منتظر بین راشه
حسن، معتکف چشاشه
علی، پیدا از شونههاشه
اباالفضل، ساقی طفلان حسین
(اباالفضل، شیرینتر از جان حسین) ۲
واویلا، پیر حرم نیامد
واویلا، آب آورم نیامد
واویلا، در خیمه قحط آبه
واویلا، روز مرگ ربابه
واویلا، دست عمو بریده
واویلا رنگ عمه پریده
واویلا قد بابا خمیده
اباالفضل، ساقی طفلان حسین
(اباالفضل، شیرینتر از جان حسین) ۲
****
مادر تو عزیز شه بدحال
مادر من ولی کنیز زهرا
****
اگرچه هستی میر و امامم
ولی تو مولا و من غلامم
بودم از کودکی تو را فدایی
بر سر فدایی باید بیایی
زنی به میدان برَم نشسته
دارد نشانی پهلو شکسته
به زانو گرفته کنون سر من
عباس عزیزم ای پسر من
****
عموجان عموجان، حرم آب ندارد
رقیه رفته از هوش علی خواب ندارد
****
فکر و ذکرم وسط خوف و رجاء ریخت بهم
دل بیتاب من از ادرک اخاه ریخت بهم
سعی کن پا نشوی پیش دو زانوی خمم
بعد سعیات همهی سعی و صفا ریخت بهم
علقمه گرچه شده کوفه و تو مثل علی
از مدینه چه خبر، کربوبلا ریخت بهم
زخم پهلوی تو پیداست که یادم نرود
پهلوی فاطمه با ضربهی پا ریخت بهم
****
ببین کنار جسمت از پا دیگه نشسته
یه پیرمرد گریون با کمر شکسته
نمیخوام از جا بلندشی داداش
انقدر نزن بازوتو رو زمین عزیزم
بذار بخندن به حال زارم
دق میکنم اگه کنارت اشک نریزم
حسین برات بمیره که زخمیه سراپات
کشته منو برادر تیر میون چشمات
ای تکیهگاهم پشت و پناهم
اینهمه تیر چجوری تو تن تو جا شد
گفتم که دیگه کارم تمومه
وقتی چهارهزارتا تیر سمتت رها شد
دیگه منم امیدی به موندنم ندارم
آخه بگو چجوری تنهات باید بذارن
بیا که با هم بریم به خیمه
بخاطر دل رباب و علی اصغر
بلندشو از جا حامیِ زینب
دارن میرن سمت حرم تموم لشکر
****
دامن کشان رفتی (دلم زیر و رو شد) ۲
چشم حرامی با (حرم روبرو شد) ۲
بیا برگرد خیمه ای علمدارم
منو تنها نگذار ای کس و کارم
آب به خیمه نرسید (فدای سرت) ۲
حسین قامتش خمید (فدای سرت) ۲
نظرات
نظری وجود ندارد !