شامِ غریبان حسین، امشب است امشب است اولِ درد و مهنِ زینب است زینب است --- تو شامِ غریبان، رسیده دلِ من الهی که روضت، بشه مقتلِ من همین ظهرِ امروز، به شمشیر و نیزه به سنگ و به چوب و عصا میزدندت تو خوشیدِ زینب، تویی جان زهرا که بی سر به روی زمین میکشندت --- یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمی خاریِ دوران یتیمی --- گرچه پایان گرفت عاشورا نهضتی تازه بود پا برجا گفتنِ این پیام شهر به شهر باد هنگامه میکند برپا سیدالساجدین و زینب را میسزد این مسیرِ پر غوغا حفظ جانِ امام سجاد است از سجایای زینبِ کبری آن زمان که به خیمهها افروخت آتش خشم و کینه خشم دغا دید در بین خیمه میسوزد تنِ تب دار آن امامِ هدی رفت در بین شعلهها زینب حفظ جان کرد از ولیِ خدا --- پای پر از آبله پشت سرِ قافله یک طرفم زجره و یک طرفم حرمله بار مصیبتِ تو سنگینه روی دوشم یه جوری سیلی خوردم هنوز میسوزه گوشم هر کسی میومد از راه، میزد منو قربةً الی الله، میزد پریشونه زینب دلش خونه زینب، خدایا چه شامیه شامِ غریبونِ زینب، خدایا توی خیمهی نیم سوخته مهمونه زینب، خدایا با آتیش، همه کربلا را سوزوندن، با آتیش همه خیمهها را سوزوندن، با آتیش چقدر دست و پا رو سوزوندن، خدایا چه بغضی آخه تو گلوی ربابه، خدایا توی قتلگاه آرزوی ربابه، خدایا سری روی نِی روبروی ربابه، خدایا --- ای پسر فاطمه، با که بگویم چه شد فرش سم اسبها، سینهی سوزانِ تو --- سه غم آمد به جانم هر سه یکبار غریبی و اسیری و غمِ یار غریبی و اسیری چاره داره ولی آخر کُشد ما را غم یار وای از دل زینب... امون از دل زینب... --- روز دیگر چو دید هست گران بر امامان غمِ توان فرسان گفت او یا بقیة المعاوی جان به کف مینهی چگونه چرا؟ --- لبیک اللهم لبیک... مثل مرغِ بی پر و بال تا افتادی بین گودال شد ذکر لبهای خشکت لبیک اللهم لبیک --- حلالم کن آقا، چقدر گریه کردم چقدر این روزا زحمتت داده زهرا حلالم کن آقا، که کاری نکردم چقدر حرف شنیدی از این اهل دنیا حلالش کن این بستری رو حلالش کن این قد کمونو حلالش کن ای خسته حالِ نیمهجونو خداحافظ ای جانِ زهرا --- ای ساربان آهسته ران آرامِ جان گم کردهام آخر در این دریای خون دُرّ گران گمکردهام شمعِ دلم بی سر شده پروانه خاکستر شده