ولایتش رو کسی نداشته باشه کافره ابهتش به خدا زهرهی شیرو میدره دشمنشم خوب میدونه واقعا کی محشره عرش خدا پره از نقش و نگار حیدره اسدالله غالب و پهلوان دلاوره کعبه دورش میگرده و قبله مایل به حیدره مربّی قنبر، قدر قضا حیدر خلیفهی اول، خلیفهی آخر اذونو که میگن مناره و مسجد میگن عبادالله حیّ عَلی الحیدر حیدر، حیدر ... مردّدم بنویسم از کدوم فضائلش من شنیدم آسمونا پُره از شمایلش پیمبرم بارها گفت کسی نیست معادلش شب معراج فکر میکرد علیِ در مقابلش شه والا علی علی، متعالی علی علی یه نجف دعوتم بکن سرِ سالی علی علی مجاهد نستوه، ستودنی ممدوح تو سختیا بودی تو تکیه گاه نوح تو معرکه موندی وقتی که بدخواهت مثل بز کوهی میرفت بالا از کوه