هوا گرمه و نمیاد بارون

هوا گرمه و نمیاد بارون

[ حسین سیب سرخی ]
هوا گرمه و نمیاد بارون 
توی خیمه مادرت سرگردون 

پُره از تَرَک لبات، الهی بشم فدات 
شده چشمام گریون 

می‌بینی، چه‌ خبره تو میدون 
رو می‌زنه باباجون، بمیره مادر 

لالایی، بخواب یکم لالایی 
پسرکم لالایی، ای علی‌اصغر 

چرا روی نیزه‌ها، خوابیدی؟ 
چرا به خودت علی پیچیدی؟ 

وقتی تیر زد به گلوت 
خونی شد اون رنگ و روت
یه دفعه پاشیدی 

صدای حنجرتو شنیدم 
سه‌شعبه رو تا دیدم، لحظه‌ی آخر 

علی جون، دل منو شکستن 
دستای منو بستن، می‌بینی مادر 

لالایی، بخواب یکم لالایی 
پسرکم لالایی، ای علی‌اصغر

نظرات