مینویسم شام و میخونم جسارت مینویسم شام و میخونم اسارت تا میگم شام تو میآد صدای گریهات الهی آقا فدای خونوادهات واسه من قصّه شام ماجرای کابوسه چه جوری روضه بگم صحبت از یه ناموسه سادات منو ببخشید صبرم اگه سر اومد داد عمّههاتون از شام دیگه دراومد بدأت حِکایَة الزینب ..... روزم مثل شبم تیره و تار درد از زمین و آسمون میباره هرچی بگی به دخترت میگفتن دختر مگه چقد تحمل داره اونی که برید گلوت رو نمیگفت که من میبینم پاهاتم که پا گذاشتی حالا من کجا بشینم من رو بزنن یا نزنن میلرزم من رو بِکِشن یا نَکِشن میافتم من رو بُکُشن یا نَکُشَن میمیرم ببین کی گفتم