من در سه سالگی پیرِ خراباتم خاتون محشرم، رقیه ساداتم بر شانهام علم رَزّاقِ عالمم یا اَبَتا حسین... **** بابَ الحوائجم، سر تا پا توحیدم طومار شامیان با گریه پیچیدم گریه عبادتم، مست شهادتم یا اَبَاالمظلوم... **** با دست لاغرم شانه زدم مویت مانند مادرت بوسه زنم رویت بر لبها و دهان بد زد با خیزران یا اَبَتا حسین... اَبَاالمظلوم حسین...