
منظومه ی کَرم، بیبیِ بی حرم کاش سید بودم و بودی تو مادرم ولی شنیدم هر كی كه دوست داره، می تونه بهت بگه مادر مادر، نوكرت محشر، اگه گرفتاره، می تونه بهت بگه مادر ای درد و غم چشان، بانوی بی نشان بر یاری علی، رفتی كشان كشان حیف كه، دیدن ات بی یار، زدن ات سیلی، توی كوچه های نامردی صد بار مردی و زنده شدی تا وقتی با حسن به خونه برگردی مادر، در بین كوچه ها مادر، بی كس بودی چرا از غم تو در تبی، زار و جون به لبی بیشتر از همه كس، در فكر زینبی فكر سفرش هستی، سفری كه با سالارش میره كربلا یاد عطش حسین توی گودالی،لحظه ی غروب عاشورا ذکر ابالفضل مجنون میکنه، چشم خدا رو هم گریون میکنه نعره ی حیدر قلبُ میبره، ذکر علمدار حیرون میکنه حروف ابجد عشق، چکیده ی ابالفضل زیارت بهشته دو دیده ی ابالفضل بگو ابالفضل، بی حد و عدد بگیر تو از حق، پیوسته مدد بگو ابالفضل بین روضه ها صاحب پرچم، عباس بوَد دید کاندر حرم خسرو خوبان، همه شان سینه زنان، نوحه کنان، موی پریشان، دل بریان، سوی عباس شتابان، که عمو جان چه شود قطره ی آبی برسانی به لب سوختگان، شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدان، که بُدی صاحب علم و ادب و بیرق و سیف و حشم و با رقم و با رمق اندر لب او ماه بنی هاشم و عباس علمدار و سپهدار و جهانگیر و جهان بخش و علمدار، قد علم کرده پس ِ مردی و مردانگی اش،که عموی تو نمرده، دهمت آب اگر آب بوَد قیمت جانم به اذن و مدد خالق یکتا، به اذن نبی الله، به اذن علیا ولی الله، به اذن همهی عشقْ خداوند حیا حضرت زهرا، به اذن حسن آقای کریمان دو دنیا ،به اذن اقیانوس ادب زینب کبری، و با رخصت از آن مرد علمدارْ شیر کرب و بلا حضرت سقا