امشب پناه داده بر جمع ما رقیه ما آمدیم یا رب همراه با رقیه هر کی که اسممو بیاره اسمشو میگم به بابایی کار شما سینه زدن شد کار منم گره گشایی من نوه فاطمه هستم کی گفته دختری اسیرم من خودم از بابام براتون کرب و بلا تون و میگیرم زائر من میشید کنار گنبد عین قرص ماهم خدایی بیشتر از شما ها برای دیدن شماها منم خدایی چشم به راهم بابایی بابایی باید زائرامو ببینی خودت کارشون و بچینی بشن زائر اربعینی امشب پناه داده بر جمع ما رقیه ما آمدیم یا رب همراه با رقیه حس کردهایم جودت بیش از همیشه بوده هر بار در مناجات گفتیم یا رقیه بخشیدن گناه مارا به او سپردی امشب تمام مارا کرده سوا رقیه با پای لنگ لنگان در راه مانده بودیم ما پا شکسته ها را داده عصا رقیه دردیم و اوست درمان کفریم و اوست ایمان ما را ز دام شیطان کرده رها رقیه دلتنگ های صحن کرب و بلا کجایید امشب دهد برات کرب و بلا رقیه کربلای همه دستت خانم سه ساله دل دیوونه پابستت خانم سه ساله هستی عالم از هستت خانم سه ساله یک یا علی بگو تا دست تو را بگیرد از بس که که دوست دارد این ذکر را رقیه غیر از حسین نامی روی لبش نیامد این است عشق این است صد مرهبا رقیه (بعد از حسین او شد بیگانه با محبت )۲ با زجر و ضرب دستش شد آشنا رقیه در گوشه خرابه حق داشت جان سپارد ۲ سر را که دید بین ظرف غذا رقیه به ما بر میخورد ما سفره دار عالمی هستیم بیاندازید سویم سنگ اما تکه نان را نه