ما پناهنده به ایوان طلای نجفیم از سر عشق و جنون سر به هوای نجفیم ما بر این در به تمنّای علی آمده ایم همگی مست مِی جام ولای نجفیم من که بودم؟ من که هستم؟ من که بودم به علی نام و نشانم دادند گوشهای از حرمش جا و مکانم دادند سینهام پُر شده از عشق علی و آلش زین سبب روز جزا خطِّ امانم دادند علی علی مولا، مولانا علی... ما بر آن عهد ولای تو که هستیم هنوز از مِی خُمِ غدیر تو که مستیم هنوز چه هراس از سخن مدّعیان از تکفیر ما در این معرکهها عشقپرستیم هنوز