حسین محمدی فام

ما مسلمانیم اما مسلمان نجف

3681
25
ما مسلمانیم اما ما مسلمانِ نجف
جانِ کعبه صد هزاران بار قربانِ نجف

روزِ اول که زمین را چون نگینی خلق کرد
گفت در گوشش خدا جانِ تو و جانِ نجف

در نجف مدحِ علی می‌چسبد اما بعدِ آن
نامِ عباس است غوغا زیرِ ایوانِ نجف

کارِ ما مدحِ علی نه مدحِ قنبر گفتن است
مدحِ عباس است اما کارِ طوفانِ نجف

بر علی سوگند فریادِ علی عباسِ اوست
باب حاجات است پس نادِعلی عباسِ اوست

کیست این مرد این تمامِ اقتدارِ زینب است
کیست این شیر این که تیغِ کارزار زینب است

سایه‌ی زینب نمی‌دیدند ، اصلا می‌شود
دید خانم را که کوهی در کنار زینب است

شانه‌هایش را نوشتم کوهسارِ کربلا
گیسوانش را نوشتم آبشارِ زینب است

دستمالِ زردِ بابایش به عباسش رسید
بعد از این او مرتضا او ذوالفقارِ زینب است

بیلدیلَر عالَمدَ عباسدی خانومون عالمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

آسمان خورده تَرَک تا او عَلَم برداشته
کوه از جا کَنده شد یا او قدم برداشته

کودکان بر شانه بر دستش عَلَم پایش رکاب
یک تنه بر دوشِ خود بارِ حرم برداشته

ما گره‌هایی که کور است این حرم می‌آوریم
داد، دستِ خود ولی دست کَرَم برداشته

گفت آقایم که از ماهم خیالش راحت است
دست‌هایش را به محشر مادرم برداشته

گفت آری با کریمان کارها دشوار نیست
پیشِ این باب الحوائج این گره‌‌ها کار نیست

گرچه از داغِ پسر سوزد جگرها بیشتر
میزند داغِ برادر بر کمرها بیشتر

تا صدایِ یا اَخا آمد تمامیِ حرم
روی سینه می‌زدند اما به سرها بیشتر

زود آمد بر سرش چون خوب می‌داند حسین
بعد صدها تیر می‌آید تبرها بیشتر

کاش می شد این همه زیبا نبود این با ادب
گفت وای از تیرها وای از نظرها بیشتر

هلهله می‌آمد و بر سینه مادرها زدند
زود خانم‌ها گره‌‌ها را به معجرها زدند

***

سقای دشتِ کربلا دلت شکسته
برات بمیرم که تنت به خون نشسته
پاشو علمدار

پاشو عزیز من نور چشِ تَرم
سکینه چشم به راهته
پاشو بریم حریم

فکر رقیه رو نکن برادرم
تو رو که بردن خیمه
واسش آب می‌برن

***

ببین که دیگه نای پاشدن ندارم
مرحم برا زخمِ کمر شکن ندارم
پاشو علمدار

اشکاتو پاک کن ای
دردت به جون من
پر شده از نیزه تنت ای پهلوون من
هر جور شده تو رو به خیمه می‌برم
تو بی‌پناهیا تویی پناه خواهرم

ببین رباب دستشو به پهاو گرفته
بعد از تو حرمله ببین چه رو گرفته
پاشو علمدار

شمشیر و نیزه و تیرِ سپر زدن
آخر قد و بالات و کوفیا نظر زدن
خوش غیرتم پاشو

خواهرا مضطرن
بعد از تو طینب منو
اسیری می‌برن

***

(دامن کشان رفتی
دلم زیر و رو شد) 2

چشمِ حرامی با حرم رو به رو شد
دلم زیر و رو شد

***

بیا برگرد خیمه ای کس و کارم

***
ای منی آواره گویان ابوالفضل

***

ای وای سایه‌ی سرم ازدست می‌رود
پشت و پناه دخترم از دست می‌رود

بی‌تکیه گاه می‌شوم و می‌خورم زمین
یک کوه دربرابرم از دست می‌رود

او یک تنه تمام بنی‌هاشم من است
با این حساب لشگرم از دست می‌رود

دارم برای غارتم آماده می‌شوم
ای وای من برادرم از دست می‌رود

این ضربه‌ی عمود، عمود مرا کشید
از این به بعد این حرم از دست می‌رود

نزدیک می‌شوند به خیمه نگاه کن
دارد غرور خواهرم از دست می‌رود

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش