لا حول و لا قوة الا بالله خورشید و مَه و ستاره اومد از راه منظومهی شمسی اباعبدالله ماشاءالله، ماشاءالله در دل صحرا، دیده دریا شد تا رسید عباس، علقمه پاشد اومد و دل از دل دنیا بُرد یاعلی گفت عَلمو بالا بُرد ای جانم به شکوه کاروان و ای جانم به نور نسل سادات ای جانم به کمال هاشمیون به وقار هاشمیات ابی عبدالله یا حسین حسین... **** جمعاند محبانِ اباعبدالله لشکر جوانان اباعبدالله فرمانبر فرمان اباعبدالله ماشاءالله، ماشاءالله شد طنینانداز، در دل لشکر صوت تکبیرِ، شِبه پیغمبر نوهی ابوتراب اذان میگفت یاعلی گفت و عمّه جان! میگفت ای جانم به دو عمامهی سبز و ای جانم به عبدالله و قاسم ای جانم به علیاصغر ارباب نور چشم بنیهاشم ابی عبدالله یا حسین حسین... **** لا حول و لا قوة الا بالله هفتادو دو اصحاب اباعبدالله از دَم همه بیتابِ اباعبدالله ماشاءالله، ماشاءالله هر که رفت در این، زمره آقا شد یه مسیحی بود، که مسیحا شد وهب الگوی مسلمانیهاست آبروی قوم نصرانیهاست ای جانم به زهیر و جون و عابس ای جانم به جناده و به عامر ای جانم به حبیب قلب ارباب به حبیب ابن مظاهر ابی عبدالله یا حسین حسین...