فقیرِ بذل نگاه تو یا ولیالله اسیرِ زلف سیاه تو یا ولیالله به انتظار پناه تو یا ولیالله نشسته بر سر راه تو یا ولیالله تویی کریمِ کریمان و ذوالکرم هستی تو سرپناه من و خانوادهام هستی حدیث فضل تو اذکار هر شبِ شیعه همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه تویی رئیس بلاعزل مکتب شیعه اَلا امیر و علمدار مکتب شیعه به لطف کرسیِ درس تو جعفری شدهام من از دعای شما بوده حیدری شدهام تو عشق هر دل بیتابِ عاشقی مولا اصول دینی و قرآنِ ناطقی مولا و ماورای تمام عقایدی مولا تویی که پیر و مراد نوابغی مولا دو دست خالیِ من هم دخیلِ امسالت سرم فدای تو و جابرابن حیّانت خوشا به حال دلی که فقط اسیر تو شد اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد خوشا به حال کسی که ابوبصیر تو شد میان آن همه شاگرد، سربهزیر تو شد هر آنکه سوی تو آمد، ادارهاش کردی کسی که زائرتان شد زُرارهاش کردی ششم ستارهی دنبالهدارِ زهرایی ششم مربّیِ فقه و اصول دنیایی دلیل خلق زمین بلکه آسمانهایی تو که مقرّب و محبوب حق تعالایی فقط نه جانِ جهان و جهانِ جان هستی هماره مرجع تقلید شیعیان هستی بیا و پای دلم را به خانهات وا کن حضور میطلبم سینه را مصفّا کن زِ شوق دیدهی من را شبیه دریا کن تنور خانهی خود را سپس مهیّا کن حلالِ مِهر شما قطره قطرهی خونم خلیلِ نار تو هستم زِ نسل کارونم همیشه عطر حضورت در این حوالی هست و با روایتِ تو عشق و شور و حالی هست سحر حسینیه جایت همیشه خالی هست به یاد روضهی تو در دلم ملالی هست برای زائر خود سایهبان نداری که کنار تربت خود روضهخوان نداری که