عصای پیری من، بلند شو دنیای من دارن میخندند بهت شروع شد دردای من علیاکبر قلبمُ شکستی با رفتنت بمیرم بابا برات زِ هم پاشیده تنت ارباً اربا شدی، نقش خاک صحرا شدی تنها بود و مقصد شمشیر و تیرا شدی علی علی، واویلا علی علی علی جان... تنت زیرِ مَرکبا چقدر شد دَرهَم علی غریبونه کشتنت شدم قامت خَم علی بلند شد چیزی بگو داره میسوزه دلم شکسته داغت منو نشو اینطور قاتلم اومده چی سرت؟ غرق خون شده پیکرت خاکی عزیزم چقدر لختههای رو حنجرت