سرِ من خاکِ قدم تو نفسم بسته به دَمِ تو منم و لطف و کَرَم تو علی مولا، علی مولا تویی که مصباح هُدایی جَلَوات نور خدایی تو ستون عرش عُلایی علی مولا، علی مولا شکر خدا تا آخر جزءِ غلامانم من سلطانِ نجف، حیدر رعیتِ سلطانم من من نروم جایی دیگر دینی عَلی حُبِّ حیدر مَن کُنتُ مولاه فَهذا علیٌ مولاه... **** یک علی گفتم و عمریست دهانم عسلیست ذکر شیرینیِ حلوا به مَثَلهاست فقط احترام همهی خَلق به جایش اما نوکر خانهی آقاست که آقاست فقط **** هر که دنبال طلا رفته خبردار شود هرچه گنج است در ایوان مُطَلّاست فقط