سرم رو بالا میگیرم سرم رو بالا نگهدار برو روی دست بابا پسرم خدانگهدار ای شیرزادهی ندیده جنگ ای شیرخوارهی نخورده شیر مادر با گلوی نازکت جلوی تیر سه شعبه رو بگیر گلوت پاره شه ولی حنجر بابا نه سرت رو زمین بیفته ولی سر بابا نه ای مرد رباب هم درد رباب... سرم رو پایین میگیرم آخه بابات نگرونه من میام برای دفنت تا که دست تنها نمونه میمیرم برا غم حسین میمیرم بهپای داغ تو خاکت میکنیم خدا کنه نیادِش یه نیزهدار سراغ تو سرت رو نیزه بره پیش زینب نه رو خاکها بیفته اما زیر مَرکَب نه ای مرد رباب هم درد رباب... سرت رو بالا میبینم روی نیزهها میبینم جای زخمای گلوت رو دارم از اینجا میبینم بین راه اگه ندیدمت تو شام بلا میبینمت همراه سر پدر علی میون تشت طلا میبینمت گلم پرپر بشه اما گل زهرا نه لبت خیزرون ببینه اما لب بابا نه ای مرد رباب هم درد رباب...