سایه‌ات از سرم زیاده

سایه‌ات از سرم زیاده

[ علی نجفی ]
سایه‌ات از سرم زیاده 
دل رو می‌زنم به جاده 
این عرض سلام من رو 
کِی آقا جواب نداده

حال مضطرم عجیب نیست 
من بیمارم و طبیب نیست
دنیا رو بگردی هیچ کس 
بعد از کربلا حبیب نیست

محبوبم حبیبم امام حسین
بیمارم طبیبم امام حسین 
وقتی با تو من آشنا شدم 
کی گفته غریبم امام حسین

پسرِ فاطمه دستمو بگیر...
****
ای سرمایه‌ی جوونی 
ای عشق پاک آسمونی 
من با تو بهارم اما
بی تو سردم و خزونی 

سقف قیمت آسمونه 
خونه‌ی امیدمونه
یاد اربعین به خیر که 
هرچی دارم از همونه  

یک سال انتظار آخرش حرم 
کردم گریه بالا سرش حرم 
گریه می‌کنن آسمونی‌ها 
وقتی می‌رسه مادرش حرم

پسرِ فاطمه دستمو بگیر...
****
خیلی انتظار کشیدن 
بی‌راه رفتن رو ندیدن
برگرد و ببین جوونا 
خسته‌ن اما با امیدن 

کارم دائم اشک و آهه 
شرمندگیم از گناهه 
بد رفتم ولی دوباره 
برگشتم و روم سیاهه 

برگشتم بگم زندگیم تویی 
راه روشن بندگیم تویی 
برشتم بگم بی‌قرارتم 
تا عمری دارم پای کارتم 

پسرِ فاطمه دستمو بگیر...

نظرات