روزیِ دل بخواهمان دادند

روزیِ دل بخواهمان دادند

[ حاج منصور ارضی ]
روزیِ دل‌بخواهمان دادند
شست و شو از گناهمان دادند
اذن دیدار شاهمان دادند
به کرَم‌خانه راهمان دادند

هر که باشد فقیر محترم است
شب میلاد خالق کرَم است

آسمان‌ها ستاره باران است
همه جای زمین چراغان است
شب تکریم مستمندان است
ذکر اَرض و سَماء حسن‌جان است

شورِ مستی به سینه آمده است
سفره‌دارِ مدینه آمده است

دیده‌ی سائلان گوهربار است
شب دلدادگی به دلدار است
وقت لبخند شاه کرّار است
شهریارِ نجف پسردار است

این خبر با نسیم‌ها آمد
پادشاه کریم‌ها آمد

پشت دَر ازدحامِ سائل شد
هر چه دلدار بود بی‌دل شد
کرَم کردگار نازل شد
نیمه‌ی ماه، ماه کامل شد

این خبر دست باد افتاده
باغ سیب و انار، بِه داده

شب قدر و شب نزول رسید
علّت حیرت عقول رسید
راویِ خلوتِ بتول رسید
تا خبر جانب رسول رسید

آسمان دست و پای خود گم کرد
حسن آمد، خدا تبسّم کرد

در پیاله شراب ناب آمد
مژده بر عشق، فتحِ باب آمد
دست‌بوسی‌اش آفتاب آمد
یوسف از مصر با شتاب آمد

این سخن وِرد حوری و مَلک است
عسلِ فاطمه چه بانمک است

طلب باده بیشتر شده است
عشق، سرمست از این خبر شده است
فاطمه صاحب پسر شده است
چه شبی! مرتضی پدر شده است

گل بریزید مجتبی آمد
مغز بادام مصطفی آمد

مَطلع هر قصیده هر غزل است
چشم او خُمره خُمره‌ی عسل است
صاحب عِلم و صبر بی‌مَثَل است
این پسر، شیر‌بچّه‌ی جمل است

زیر لب خاتم رسُل می‌خواند
دور گهواره چهار قُل می‌خواند

نظرات