رخصت بده دو طفلِ خودم را فدا کنم

رخصت بده دو طفلِ خودم را فدا کنم

[ سید مجید بنی فاطمه ]
رخصت بده دو طفل خودم را فدا کنم
این فیضِ روسپید شدن را ز من مگیر

هم دختر شهیدم و هم خواهر شهید
این مادرِ شهید شدن را ز من مگیر

باید عزیز را به فدای عزیز کرد
در خیمه غیرِ این دو، عزیزی نداشتم

غیر از دو طفل خود که به قربانِ تو کنم
در خیمه‌ام برای تو چیزی نداشتم

بیهوده می‌زنند همه لافِ عاشقی
کَس نیست عاشق تو به مانند زینبت

ای هَست و نیستم به فدای تو یا حسین
ناقابل است جان دو فرزند زینبت

خوشبخت خواهری که تو باشی برادرش
تا سایه‌ی تو هست، دگر غم نمی‌خورَد

فرزند اگرچه که همه دنیای مادر است
دنیای بی‌تو هیچ به دردم نمی‌خورَد

از هر چهار سو به تو شمشیر می‌زنند
باید برای خود سپری دست و پا کنی

از خیمه‌ام دو تا سپر آورده‌ام حسین
باید که هر دو تا پسرم را فدا کنی

سخت است دست و پا زدنِ بچه‌های من
اما فدای طفل رباب و سکینه‌ات

سخت آن بُوَد که داخل گودال بنگرم
خنجر به دست‌، شمر نشسته به سینه‌ات

پربازدید ترین مداحی روضه سید مجید بنی فاطمه طفلان حضرت زينب عليهم السلام

نظرات