ذكرت ای عباس مستم می كند مست، چون جام الستم می كند گرچه اهل عقل تكفیرم كنند عشق، تاسوعاپرستم می كند درس تاسوعا مواسات و ادب پس ادب در هر نشستم می كند درس عباس است درس بندگی طاعتت، یكتاپرستم می كند روح اقدام بصیرت ساز تو آگه از بالا و پستم می كند باز هم می گویم ای مولای من نام زیبای تو مستم می كند ساقیا جان امیرالمومنین اكفیانا ای یل ام البنین ای حریمت قبله ی اهل وفا صاحب آن بارگاه باصفا گوشه ای از آن حرم جایم بده تا بمانم در شبستان وفا زان چه از سلطان به سائل می رسد محرمم كن در عیان یا در خفا دست ما را هم به دستانت بگیر دور از ما می شود اهل جفا پا نهادی جای پای رهبرت عاشقانت هم، مریدت از قفا گر تو را مولا، «بنفسی انت» گفت زان كه تو بودی غلام مصطفی ای غلام مصطفی، روحی فداه درس ها دادی به اردوی وفا ساقیا جان امیر المومنین اكفیانی ای یل ام البنین ساقیا دست خماران را بگیر خویش جان می گساران را بگیر هر كجا غافل شدیم از پرچمت خود سراغ جمع یاران را بگیر ای طبیب روح بخش جان و دل نبض قلب بی قراران را بگیر آخر از داغ تو رسوا می شویم جان ما خونین عذاران را بگیر بر تو با مهدی بباریم اشك خون گریه های سرخ باران را بگیر ما غلامان گنه آلوده ایم عیب های ریزه خواران را بگیر جان زینب، جان اربابت حسین كربلا دست خماران را بگیر ساقیا جان امیر المومنین اكفیانی ای یل ام البنین