(خس خسِ سینهات انداخت ز پا بابا را) 2 (به زمین هی نکش انقدر عزیزم پا را) 2 (پیرمردم همهی دلخوشیِ من برخیز) 2 (برنمیخیزی اگر باز کن این لبهارا) 2 (دشت پُر گشته ز تو یا که تو از دشت پری؟) 2 (به زمین ریختهای مینگرم هرجا را) 2 وای علیِ اکبرم... (سهم آهوی من از زندگیَت صیاد است) 2 (بست با نیزه به رویش رهِ این صحرا را) 2 (پهلویت آمدم و پهلویت آزارم داد) 2 (باز دیدم وسط آتشِ در زهرا را) 2 وای علیِ اکبرم... تو تجلای غمِ پنج تنی یا ولدی که به هر زخم به تصویر کشیدی ما را وای علیِ اکبرم... خُنکای جگرم، بی تو نمیخواهم من به خدا لحظهای از زندگیِ دنیا را صحنهی روضه در این جمله مجسم باشد پشت هر قد رشیدی دو قد خم باشد مادریتر ز همه راه برو کیف کنم دیدنِ قامت تو لذت عمرم باشد در پیات آمدم از خیمه محاسن بر دست بسکه شأن تو در این رتبه معظم باشد (با زمین خوردن تو زندگیام ریخت بهم) 2 حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد (از کجا تا به کجا پیکرِ تو ریخته است) 2 (هرچه میچینم عزیزم بدنت کم شده است) 2 تا که زانوم زمین خورد همه خندیدند با غمت شادیِ این قوم فراهم باشد چه کنم پیکرِ تو از بغلم میریزد صد و ده تا پسر امروز به دستم باشد