خبر رسید که افتاد آن درِ سنگین

خبر رسید که افتاد آن درِ سنگین

[ حاج منصور ارضی ]
خبر رسید که افتاد آن درِ سنگین
و رد شد از روی در چند پیکرِ سنگین

سر مبارک او سخت خورد بر دیوار
نشست پشت درِ خانه با سرِ سنگین 

چهل نفر همه با هم زدند زهرا را
یگانه رفت به پیکار لشکر سنگین

شکوهِ حوریه‌ی مرتضی علی افتاد
چگونه پا شود از جاش با پَر سنگین

غروب یازدهم هر چه کرد آن خواهر
تکون نخورد تن این برادرِ سنگین

رگ بریده بریده به ما خبر داده 
که هست قتل حسین کار خنجر سنگین

نظرات