حیدر خمسه

خبر آمد فقط دارد علَم، شمشیر امّا نه

3333
7
خبر آمد فقط دارد علَم، شمشیر امّا نه
خبر در بین نخلستان میانِ شامیان پیچید

هزاران تیر آماده‌ست امّا هیبتش از دور...
چه کرده که زبان از دیدنش بینِ دهان پیچید؟!

خبر آمد که دارد می‌رسد، از دور باید زد
که ناگه از شریعه نعره‌های صد کمان پیچید

هزاران تیر، صدها تیغ، ده‌ها نیزه باریدند
تَنَش وقتی که شد نِی‌زار، تیغی آن میان پیچید

علَم محکم به مشتش بود امّا بازویش افتاد
جماعت شیر شد، فریادهاشان بعد از آن پیچید

به دندان مَشک را دارد، تمامِ آبرویش بود
عموی خیمه دور مَشک با کلّ توان پیچید

بمیرد حَرمله وقتی که اسمش هست یعنی وای
بمیرم که سه شعبه بینِ مژگان آن‌چنان پیچید

عمود نانجیبی این وسط آمد، زبانم لال
چنان زد بی‌مروّت که ترَک خورد، ابروان پیچید

تَنَش روی زمین افتاد امّا سمتِ او نمی‌رفتند
خبر امّا به شِمر آمد، خبر سوی سَنان پیچید

حرامی‌ها پس از آن آمدند و تا حسین آید
میانِ حلقه‌هاشان ضربه‌های بی‌امان پیچید

سَنان زد نیزه‌اش را، ساقه‌اش را هم شکست و بعد
گمانم دردِ آن با زور بینِ استخوان پیچید

علی آن‌جا نشسته بود وقتی که کمَش کردند
صدای ناله‌ی زهرا میانِ آسمان پیچید

خبر آمد دَوید از خیمه سمتِ علقمه زینب
دَوید و دورِ پایش چادر او ناگهان پیچید

رُباب از هول دشمن بچّه را برداشت از خیمه
سریعاً چادرش را دورِ طفل بی‌زبان پیچید

حسین آمد همه رفتند، زد صیحه به طوری که مدینه، گریه‌ی امُّ‌البَنین، ناله‌کنان پیچید

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش