خانه‌های آن کسانی می‌خورد دَر بیشتر

خانه‌های آن کسانی می‌خورد دَر بیشتر

[ حنیف طاهری ]
خانه‌های آن کسانی می‌خورد دَر بیشتر
که به سائل می‌دهند از هر چه بهتر بیشتر

عرض حاجت می‎‌کنم آن‌جا که صاحب‌خانه‌اش
پاسخِ یک می‌دهد با دَه ‎برابر بیشتر

گاه‌گاهی که به درگاهِ کریمی می‌روم
راه می‌پویم نه با پا بلکه با سر بیشتر

زیر دِین چهارده معصومم اما گردنم
زیر دِین حضرت موسیَ بنِ جعفر بیشتر

گردنم در زیر دِین آن امامی است که
داده در ایران ما طوبای او بَر بیشتر

آن امامی که فداکِ گفتنش رو به قم است
با سلامش می‌کند قم را معطّر بیشتر

قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین
هم‌چنین از آسمان دارد چهل‌ اختر بیشتر

قصدِ این بارِ قصیده از برادر گفتن است
ورنه می‌گفتم از این معصومه خواهر بیشتر

من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم
لطف باباهاست معمولا به دختر بیشتر
****
بیهوده قفس را مگشایید پَری نیست
جز مشتِ پَر از طایرِ قدسی اثری نیست

در دل اثر از شادی و امید مجویید
از شاخه‌ی بشکسته امید ثمری نیست

گفتم به صبا درد دل خویش بگویم
دیدم به سیَه‌چال، صبا را گذری نیست

گیرم که صبا را گذر افتاد چه گویم؟
دیگر زِ من و درد دل من اثری نیست
****
ابوالعطا زِ شادی نخفت آن شب را
گشوده بود به شکرانه تا سحر لب را

بدین امید کز او قلب فاطمه شاد است
به وقت صبح امامش زِ حبس آزاد است
****
پیکرت روی تخته‌ای پاره 
غربتِ تو چقدر دلگیر است
راویِ روضه‌‌های بی‌کسی‌ات
ناله‌های کبودِ زنجیر است

شیعیانِ تو آمدند آن روز 
پیکرت روی دست‌ها گم شد
آه اما غروب عاشورا 
پیکری زیر دست و پا گم شد

امام موسیِ جعفر که جان فدای تنش
اگر چهار نفر شد مشیّعِ بدنش

مُشیّعینِ تنِ پاک یوسفِ زهرا
شدند دَه تن هنگام ظهر عاشورا

به اسب‌ها زرهِ کینه، نعل تازه زدند
چه زخم‌ها که دوباره بر آن جنازه زدند

چنان زِ کینه عدو اسب بر تنِ او تاخت
که در میانه‌ی مقتل سکینه‌اش نشناخت
****
دختری را به که گویم که سر نعش پدر
تسلیت سیلیِ شمر و سر نِی تسکین است

نظرات