جان من در علقمه افتادهای، جانم بیا من اسیرِ شام تارم ماه تابانم بیا رحم کن عباس، بر حال پریشانم بیا من اگر گفتم که سقّا شو پشیمانم، بیا تشنگی سخت هست اما بیکسی مشکلتر است به حرم برگرد که در خیمههایم محشر است از نفس افتادهام که با تقلّا میرسم