به سیم و زر چه حاجت بود؟ از اینها فراتر داشت پُر از خورشید بود آری، نگاهی کیمیاگر داشت زنان از بیحجابیها سر تسلیم افکنده ولیکن ذوالحیا از چادر خود، تاج بر سر داشت بزرگان عرب را یک به یک، دیروز پس میزد که این دوشیزه فکر خواستگاری از پیمبر داشت زمانی که همه خورشید را تکذیب میکردند خدیجه چشمهای مصطفی را خوب باور داشت میان قوم خود شأن و مقام او فراوان بود ولیکن با پیمبر عزّتی چندین برابر داشت نبی افلاک را میدید از غار حرا اما جهانِ مصطفی در چشم او، تصویر بهتر داشت نماز اوّلش را با علی پشت پیمبر خواند شکوه این سه تن با هم هزار اللهاکبر داشت کنار مرتضی دین خدا را حفظ میکرده که مالش نسبتِ همشیرگی با تیغ حیدر داشت دو بازوی پیمبر، بیگمان از جنس هم بودند خدیجه چون علی را داشت در واقع برادر داشت لبالب بود از قرآن و آن روزی که مادر شد به جای طفل در آغوش خود، آیات کوثر داشت همینجا میشود بر پاکیِ دامان او پی بُرد فقط این زن وجودی لایق زهرای اطهر داشت علی داماد او شد، کاش بود آن روز را میدید که زهرا در نبود مادر خود، دیدهای تر داشت کمک میخواست پشت دَر صدا زد خادم خود را فدای فضّه اما فاطمه، ای کاش مادر داشت