بلندبالا و نیکسیرت، چنان پیمبر، علیاکبر به خَلق و خُلق و به صوت و منطق نبیِ دیگر علیاکبر رسول صورت، بتول عصمت علی شجاعت، حسن سخاوت حسین هیبت، چو بوالفضائل یل دلاور، علیاکبر به کربلا تا که زائر آید، همیشه پایین پاست مقصد که از وجود تو شد ضریح حسین شش در، علی اکبر ستارهی بیبدیلِ لیلا، برای شادیِ دل لیلا علیک قولاً ثقیلِ لیلا، عزیز مادر، علیاکبر لبت چو میلی به تاک دارد درختِ خانه چه باک دارد ارادهای کن زِ نخل انگور میزند سر، علیاکبر چه دارم از تو برای گفتن حدیثِ حُسن تو وِرد دشمن ولی نبودی، ولی نداری، کم از برادر، علیاکبر به صبح و ظهر و به عصر و مغرب حسین امام و تویی مکبّر پس از شمایان نماز هم میشود مکدّر، علیاکبر خیام آل علیست بستان که هر کدام از شما بزرگان یکیست نخل و یکیست سرو و تویی صنوبر، علیاکبر والا علیاکبر، زیبا علی، غوغا علی، رعنا علیاکبر بادِ موافق را، با گیسویش انداخته از پا علیاکبر اصلا به جای زلف پیچیده دور سر شب احیا علیاکبر با تیغ اَبرویش، جمع عدو را میکند منها علی اکبر یا مظهرَ الوالی، یا مصطفی یا مرتضی و یا علیاکبر اعلام ختم جنگ میشد اگر میتاخت با سقّا علیاکبر بابا زِ دنیا و میبُرد هر لحظه دل از بابا، علیاکبر بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا، علی اکبر