بلد نبودم چجوری، دلتو به دست بیارم

بلد نبودم چجوری، دلتو به دست بیارم

[ حسین محمدی ]
(بلد نبودم چجوری، دلتو به دست بیارم
یه کاری کن بمونم، سر قول و قرارم)۲

به خودم بد کردم
به گناه و معصیت یه عمره عادت کردم

جز تو با هر کس و ناکسی، رفاقت کردم
به خودم بد کردم

نه من بد نیستم
راه و رسم نوکری‌و بلد نیستم

من دلم میگه اونی که، باید نیستم
نه من بد نیستم

حسین، و تَصدَق علینا...

گرمیه آغوش تو با، چیزی عوض نکردم
دور کسی نرفتم، دور سرت بگردم

خودت آرومم کن
منو از هر چی ازت دور می‌کنه، دورم کن

اختیار به من وفا نکرده، مجبورم کن
خودت آرومم کن

(زندگیم حسین
لالاییه بچگیم حسین

رفیق من از قدیم حسین
ما تا ابد، با همیم حسین)۲

حسین آقاجان...

نظرات