بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بردلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنهی آب فراتم ای عجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا یک گل کنار قلمه فتاده ابالفضل دستش شده از تن جدا واویلا وای علیاکبرم نور دو دیده ترم تازه جوان من علی روح و روان من علی دست گل پرپرم وای علی اکبرم