برای محرمت

برای محرمت

[ حاج محمود کریمی ]
دستی که می‌خورد به سر و سینه در غمت
پای تو ایستاده و پای محرمت

بی تاج و تخت هم به شهان فخر می‌کند
هر ریزه ‌خوار خوان و گدای محرمت

تو قبله‌ای برای تمام قبیله‌ام
ایل و تبار من به فدای محرمت

با هرتپش به سینه‌ی دلدادگان تو
دل‌ها زنند طبل عزای محرمت

کم کم قبیله‌ی سینی به دست‌ها
در هر قبیله قبله نمای محرمت

‌خیلی دلم گرفته برای محرمت
من زنده‌ام فقط به هوای محرمت

عمریست یاد حنجر تو گریه می‌کنم
با یاد دیده‌ی‌تر تو گریه می‌کنم

تا روز آخرینم و تا آخرین نفس
با یاد روز آخر تو گریه میکنم

نظرات