مرو کجا

مرو کجا

[ حاج محمود کریمی ]
ببین دل زار زینب
نگاه و اصرار زینب
تو راهی از خیمه شدی و
من از قفا مرو! کجا؟
امیر و سالار زینب

سایه‌ی روی سرم چه کنم
با آتیش جگرم چه کنم
یه زن تنها با حرم چه کنم

سپردی‌ام به که رفتی
به دلقکان و کنیزان

به من خسته‌ی غم زده رحمی
به دل جون به لب اومده رحمی
نرو نرو، یه نگاه به حرم کن
به حرم رحمی رحمی رحمی

دم غروب خورشیده
چه بوی سیبی پیچیده
وصیت مادرمونه
که زینبت داری میری
زیر گلوتو بوسیده

چقده زخمی شده بدنت
جونی نمونده دیگه به تنت
زینبو کشته کهنه پیروهنت

تو دل من غم عالمه رحمی
دور و بر ما نامحرمه رحمی
تو رو به چادر خاکی زهرا
مادرم رحمی

ببین که پاهام لرزونه
ببین که دستام بی‌جونه
بیا بریم خیمه ببینیم
داره تو خواب با ترس و لرز
رقیه روضه می‌خونه

بذار بخوابه شاید نبینه
که تن تو به روی زمینه
یکی با خنجر رو سینه‌ت می‌شینه

به مادرِ دم گهواره رحمی
به گوشای پر گوشواره رحمی
می‌زنه حرمله خنده به اشکات
نداره رحمی

نظرات