با یاد زینب، در پیچ و تابم من میهمانه، بَزم شرابم گر چه ز دل جرمم ربود از خیزران حرفی نبود مظلوم اماما گر چه بنالد عسگری کارت نگشته معجری مظلوم اماما، مسموم اماما غریب اماما گشتهام سخت نشد قبلهام آسان پیدا در این خانه نمودم، سر و سامان پیدا تو شدی هادی و نور تو مرا مستم کرد این تن مُردهی من با تو کند جان پیدا جلوه کردی و ملائک همه گفتند به هم در مدینه شده آن گوهر پنهان، پیدا همهی آل علی وارث نورند، ولی نور حیدر به رُخَت هست دو چندان پیدا علی سوم این طایفه هستی و نقی بیشتر از همه شد دور تو دَربان پیدا نوبتی نیست مذیب حرمت، از این رو رو زدن نیست نیازی، که شود نان پیدا پسر شاه کریمی و کَرَم داری تو میکند زائر تو رزق فراوان پیدا حَرَمَت بوی رضا میدهد و، بوی بقیع هست در گنبد تو، شاه خراسان پیدا