از بس صدات کردم از بس کتک خوردم عمّه نبود بابا تا حالا میمردم از اون روزی که مهمونم ردِ دسته روی گونهم شکسته چند تا دندونم باباییجونم زخمیه کف پاهام بابا، بابا، بابا خندهدار شده صدام بابا، بابا، بابا زدنم به جرم اینکه من زدم صدا عموجونمو میخوام بابا، بابا، بابا وای بابایی، ای وای بابایی... ***** خولی بده بابا حرفای بد میزد زجر از همه بدتر هی با لگد میزد تُو صحرا خیلی آزردم مثه زهرا کتک خوردم کشید از موی سر بردم بابایی مُردم میبینی سوخته موهام بابا، بابا، بابا پُرِ زخمه رُو لبام بابا، بابا، بابا دیدم اون النگویی که داد عمو بهم دست دخترای شام بابا، بابا، بابا ***** چند وقته دلگیرم من با عمو قهرم بردن منو بینِ یک عدّه نامحرم سرِ بازار میرقصیدن