بابَ الحوائجی قبلهی حاجاتی پورِ اُمُّ البنین، عموی ساداتی آرامِ قلبِ من، کاشفُ الکَرب من ابوفاضل مدد، ابوالفضل مدد با لشکری خودت تنها طرف هستی از رگ و ریشهی شاه نجف هستی ای حافظ حرم، یاری کن رهبرم ابوفاضل مدد، ابوالفضل مدد ای ساقی حرم عباس علمدارم پشت و پناه من، تنها تو را دارم امان خیمهها، عموی بچهها با ضربهی عمود افتادی از مرکب در بین خیمهها شد آشفته زینب کاری کن یا اَخا دشمن شد بیحیا ابوفاضل مدد، ابوفاضل مدد ماه اُمُّ البنین درهم شده رویت با پهنای عمود پاشیده گیسویت قربان صورتت، این جسم کوچکت