ای عزیزم! مرد آخر بر عیالش جوشن است

ای عزیزم! مرد آخر بر عیالش جوشن است

[ حاج منصور ارضی ]
ای عزیزم! مرد آخر بر عیالش جوشن است
من عیالم جوشنم شد، این هم از بخت من است

حق بده شرمنده‌ات باشم تمام عمر را
بار داغت روی شانه نه، به روی گردن است

پای ابلیس مدینه وا شده در خانه‌ام
سوختی و سوختم، این فتنه‌ی اهریمن است

عشق ما خاری‌ست در چشم حسودان فاطمه!
تا ابد نفرین به هر که با من و تو دشمن است

جامه‌ات سرخ است از بس لاله می‌کاری در آن
ای بهار جاودانت بسترت هم گلشن است

چشم نیمه‌باز تو طعنه به زهره می‌زند
تا زمانی که تو این‌جایی جهانم روشن است

مادر آبی و آب از داغ آتش گشته‌ای
قالب وزن تو از آن چادر و پیرهن است

بین کوچه بی‌امان در حق تو اجحاف شد
هیچ‌کس این‌جا نگفت این که زمین خورده زن است

خنده‌ی تلخ تو بر تابوت نبضم را ربود
خنده‌ی تلخ تو یعنی انتخابت رفتن است

نظرات