اگه گریه کنت علامه‌ی قاضی

اگه گریه کنت علامه‌ی قاضی

[ حاج محمدرضا بذری ]
اگه گریه کنت علّامه‌ی قاضیِ
دیگه اشکِ منو امثال من بازیِ

ولی امید دارم که دم آخر بگه
بیا نوکر من حسین ازت راضیِ

اشک چشام جواب میده یک روز
ساقی به تشنه آب میده یک روز

اذن زیارت حسینش رو
شخصاً ابوتراب میده یک روز

یک روز ضریح تو رو، آقا بغل می‌گیرم
از دل سلتم میدم و می‌افتادم و می‌میریم

ای نعم الامیر، دستامو بگیر

اگه نوکر تو همبت و خرازیِ
دیگه نوکر امثال من بازیِ

ولی امید من به کرم فاطمه است
اگه راضی بشه حسین ازم راضیِ

وقتی که فاطمه سفارش کرد
ارباب بدا رو هم‌حوازش کرد

اسم حسین و فاطمه روصه است
این روضه رو نمیشه بازش کرد

نوکر با روضه‌ی تو، روزش رو شب میکنه
این روضه‌هاست که منو داره ادب میکنه

ای نعم الامیر دستامو بگیر

اگه شاعر تو حافظ شیرازیِ
دیگه شعر من و امثال من بازیِ

ولی تا عمر دارم از بی بی زینب میگم
همون خواهری که حسین ازش راضیِ

از درد زینبه که پر دردیم
زینب اگه نبود چه می‌کردیم

آقا خیالت از حرم راحت
ما دور خواهر تو می‌گردیم

مردن تو راه حرم راه وصالِ تواِ
مثل شهید حججی خونم حلال تواِ

ای نعم الامیر دستامو بگیر

نظرات