اومده دیدار سرشکسته
428
8
- ذاکر: مسعود پیرایش
- سبک: شعر روضه
- موضوع: مناجات با خدا
- مناسبت: شهادت امیرالمومنین علیه السلام
- سال: 1401
اومده دیدارت سرشکسته
بندهی فرارو ورشکسته
بگذر از من مولا خونه قلبم
برا آقایی که سر شکسته
اومدم مهمونی ای الهم
درِ خونت عبدی رو سیاهم
علی هم مهمون دختراشه
میگه زینب بابا چشم به راهه
از خونه بیرون که میاد میوفته یاد فاطمه
یادش میاد پشت درو صدای داد فاطمه
امشب تا سحر بیداره، وقت گلایه با مِسماره
نگاه مرتضی گریون از مصیبت درو دیواره
شوق پرواز از چشماش میباره
به نماز ایستاده تا دوباره
ببینه زهراشو بعد سی سال
این سحر پایان انتظاره
دستشو مجتبی میگیره
تنش رو دست مردم میره
اگر علی رو با این حالت
ببینه زینبش میمیره
من را رها کنید خودم راه میروم
حالا که ایستاده دم خانه دخترم
زینب بمان خانه، که خانه است جای تو
این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم
فریاد میزنند ببینید اسیر را
فریاد میزنی که خدا نیست معجرم
فریاد میزنند که خیراتشان دهید
فریاد میزنی که ز نسل پیمبرم
فریاد میزنند که زینب حسین کو
فریاد میزنی که به نیزه است برادرم
بندهی فرارو ورشکسته
بگذر از من مولا خونه قلبم
برا آقایی که سر شکسته
اومدم مهمونی ای الهم
درِ خونت عبدی رو سیاهم
علی هم مهمون دختراشه
میگه زینب بابا چشم به راهه
از خونه بیرون که میاد میوفته یاد فاطمه
یادش میاد پشت درو صدای داد فاطمه
امشب تا سحر بیداره، وقت گلایه با مِسماره
نگاه مرتضی گریون از مصیبت درو دیواره
شوق پرواز از چشماش میباره
به نماز ایستاده تا دوباره
ببینه زهراشو بعد سی سال
این سحر پایان انتظاره
دستشو مجتبی میگیره
تنش رو دست مردم میره
اگر علی رو با این حالت
ببینه زینبش میمیره
من را رها کنید خودم راه میروم
حالا که ایستاده دم خانه دخترم
زینب بمان خانه، که خانه است جای تو
این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم
فریاد میزنند ببینید اسیر را
فریاد میزنی که خدا نیست معجرم
فریاد میزنند که خیراتشان دهید
فریاد میزنی که ز نسل پیمبرم
فریاد میزنند که زینب حسین کو
فریاد میزنی که به نیزه است برادرم
نظرات
نظری وجود ندارد !