امیر کرمانشاهی

اول راه جمع بسیاری نامه دادند

972
3
اوّلِ راه جمع بسیاری نامه دادند جانبِ جانان
اما بی وفا‌ها یکی یکی رفتند، گرچه ماندند بهترین یاران

یک به یک آمدند در کربُبَلا دور اربابِ عشق جمع شدند
اهل شعر، اهل ادب، مثل هفتاد و دو گلِ عاشق، همه پروانه‌های شمع شدند

زینب آرام می‌شد آن وقتی، یار سویِ غریب می‌آمد
آن طرف سی هزار می‌رفتند، این طرف هم حبیب می‌آمد

با حبیبان که راه می‌افتی، عشق را انتخاب باید کرد
مسلمِ عوسَجِه به ما آموخت ریش با خون خضاب باید کرد

زن و فرزند را رها کرد و رفت با عشق آشنا بشود
عشق یعنی زهیرِ عثمانی خواست صد مرتبه فدا بشود

بیست سال، تمامِ هر شب و روز از عَجِل خواست تا امان بدهد
آرزوی بُرِیر این بوده است، در رکاب حسین جان بدهد

تیزی تیغک مُغیلان را، کودک خردسال می‌داند
رازِ آن خار کندن را، نافع‌بن‌حلال می‌داند

تیرباران شروع شد، بعدش شد فدایی حَجیر با پدرش
دست در دست هم شهید شدند، ای به قربان جُندَب و پسرش

در میان سواره‌های یزید، این دلاور پیاده می‌جنگید
بویِ صفِّین داشت شمشیرش، بی مَحابا جُناده می‌جنگید

رفت عابِس برهنه در میدان، مستِ مست از مِیِ سبویِ حسین
ما همه عاشقیم، امّا اوست شاهِ دیوانگان کویِ حسین

آن زمانی که عشق می‌آید، هیچ چیزی مقابلش سد نیست
رو سفیدی جوُن می‌گوید، روسیاهی همیشه هم بد نیست

کم کَمَک ظهر شد اذان گفتند، شد فدایِ نماز خواندنِ او
تیرها را به جان خرید سعید، تا نباشد گَزَند بر تنِ او

کُشتگانش اگر چه کم بودند، سهم دارد در این میان ایران
خوشبحالِ غلامِ تُرکِ حسین، پسرِ فاطمه سَنَه قوربان

وای بر من که در تمامیِ عمر، گریه کم کردم برای شما
ای شما*، ای فدائیانِ حسین، پدر و مادرم فدایِ شما

کربلا ظهرِ روز عاشورا، یک دم انگار روز محشر گشت
نام زهرا دوباره معجزه کرد، آخرین لحظه بود حُرّ برگشت

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش