اشکی روان دارم

اشکی روان دارم

[ مصطفی روحانی ]
اشکی روان دارم 
وای از دلِ زارم

می‌سوزم از حالِ 
بابای تب دارم

پریشان، پریشان 
روی ماهت نبینم

پدر جان، پدر جان 
در عزایت نشینم

آه، آه، با غمت دل غمینم
(جانِ زهرا مرو بابا مرو بابا مرو بابا) 2

***
هم حجتُ اللهی 

هم رحمتُ اللهی
مثلِ علی بابا 

تو غیرتُ اللهی
مدینه، مدینه 

خم کند ابرویم را
زِکینه، زِکینه 

بشکند پهلویم را
آه، آه، می‌زند بازویم را 

(جانِ زهرا مرو بابا مرو بابا مرو بابا) 2
***

هیزم محیا شد 
فتنه زِ جا پا شد

مظلویِ ما را 
وقتِ تماشا شد

سقیفه، سقیفه 
بیعتش را شکسته 

خلیفه، خلیفه
روی منبر نشسته

آه، آه، مرتضی دست بسته
(جانِ زهرا مرو بابا مرو بابا مرو بابا) 2

***

نظرات