از نگاه پر از تلاطم من
زَمزَم عشق و اشک جاری شد
آه از خیمه تا کنار فرات
عطش و داغ مشک جاری شد
خُنَکای شریعه میخواندم
دم به دم از غریبی سقا
همنفس با صدای موج فُرات
مادری دَم گرفته بود آنجا
{سقای دشت کربلا، ابوالفضل) ۳
دستش شده از تن جدا، ابوالفضل
*****
آنطرفتر نگاه میکردم
شکوه و اشک و ناله و گِله را
میشنیدم کنار غربت تَل
دم به دم ضجههای سلسله را
ناگهان در حوالی گودال
محفل گریههای زینب شد
زینب آمد کنار ششگوشه
کربلا، کربلای زینب شد
رفت قلبم کنار بالاسر
آه انگار سر به پیکر نیست
همه کائنات میلرزید
گوش کن این صدای خواهر نیست
این کشتهی فتاده به هامون حسین توست
و این صید دست و پا زده در خون حسین توست
*****
از خجالت نذار مو سفید بشم
نمیذاری تا که ناامید بشم
این دوتا قربونیامو بپذیر
تا جلو فاطمه روسفید بشم
(نذاری اگه برن بیتاب میشن
مثل زینب اسیر طناب میشن) ۳
وقتی تشنهای خجالت میکشن
قطرهقطره جلو چشمام آب میشن
میمیرن به تو اهانت که بشه
بعد تو موقع غارت که بشه
به غرور جفتشون برمیخوره
یه موقع به من جسارت که بشه
*****
حرفی از بیا زدن، خودت برو
منو که صدا زدن، خودت برو
دوست دارم تو دامن تو جون بدن
اگه دست و پا زدن، خودت برو
دشمنت دلاوره برا خودش
یا یل نامآوره برا خودش
یه زمون فکر نکنی غریب شدیم
زینبت یه لشگره برا خودش
پربازدید ترین مداحی شعر روضه حاج مهدی سلحشور طفلان حضرت زينب عليهم السلام