سید محمد کوثری

آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک

60934
1586
آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لبصورت خود روی خاک

تنت به سوز و گداز تو گرم راز و نیاز
سوی خیام حرم دو چشم تو مانده باز

آمده از خیمه گه خواهر غم دیده ات
دیدو که شمر از جفا نشسته بر سینه ات

گفتو بده مهلتی تا برسم بر سرش
برادرم تشنه است مبر سرش از پیکرش

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش