به هر دو عالم کسی نباشد برای من آشناتر از تو منم منم بیبهاتر از من، تویی تویی کیمیاتر از تو نوشته بر تیغ ذوالفقارت که جبر باشد در اختیارت و مرد عالَم فقط تو هستی خودِ تویی لافتیتر از تو دَمی که رفته به دوش احمد تمامی کائنات گفتند کسی نبوده کسی ندیده کسی نرفته فراتر از تو به شوق رویت روم به هر سو به ذکر یا حق به ذکر یاهو برای اثبات بودنِ او چه آیهای بر ملاتر از تو جهان سراسر فقط تو هستی برای عالم مدد تو هستی ازل تو بودی ابد تو هستی که دیده بیانتهاتر از تو به کعبه تکیه بزن دوباره بگو که بودی بگو که هستی که در زمین و زمان صدایی دگر نباشد رساتر از تو