با یاد بقیع خون شد دل من

با یاد بقیع خون شد دل من

[ محمد حسین رحیمیان ]
با یاد بقیع خون شد دل من
این قبرای خاکی شد قاتل من
نه گنبد و صحن، نه سنگ مزار
لعنت بر این کینه وای از روزگار

گریه و زاری کارم/ غصه و غم شد یارم
حسرت روضه خوندن / توی بقیع و دارم

چشام ابر بهاره - همش داره میباره - بقیع زائر نداره 2

اولاد علی بی صحن و حرم
تو قلب هر شیعه است این غصه و غم
هستش تو بقیع، تاریک همه جا
شرمنده از زهرا دنیاست به خدا

بازم غمای بی حد / دلامون و آتیش زد
چهار امام شیعه / چرا ندارن گنبد

بقیع معنی غربت - بقیع ساکت و خلوت - بقیع اوج مصیبت 2

عالم می دونه این و به خدا
این قبرای خاکی هست قبله ما
هست روز ظهور، رویای بقیع
چش به راه مهدی چشمای بقیع

یه روزی انشاء الله / با مدد آل الله
باید برای احداث / بقیع بگیم بسم الله

بیا امید دنیا - بیا عزیز زهرا - بیا بقیه الله 2

منبع:موسسه ادیبات آیینی بی‌پلاک

نظرات