شبیه ابر رحمت بهاری

شبیه ابر رحمت بهاری

[ عبدالله باقری ]
شبیه ابر رحمت بهاری
مگه میشه رو کویر دل من نباری
قَسَمت میدم به چشمای خودت که خیسه
آقا چشم از نوکرت یه موقع بر نداری

تاریکه - مس وجود من
راه فرعونو به نَفْسم سد کن
دستم رو - بگیر یه جوری از
بین دریای گناها رد کن

آخه من غیر از تو کیو دارم؟
(ببین افتاده رو زمین بارم) ۲

مهربونی و صفاتو قربون
اومدم پیِ دوا و درمون
من دلم برا خودم تنگ شده
حال خوبمو به من برگردون

یه نگاه ، آقا آقا ۴

نزدیکِ یک مصیبت عظیمه
جای شادی، غم و غصّه توو دلا مقیمه
حال و روز خونه‌ی مرتضی گفتنی نیست
می‌گن آقا! حال مادر شما وخیمه

تب کرده - سرخ شده صورتش
جای سیلی داره باز می‌سوزه
بمیرم - نشسته با گریه
واسه کی داره پیرَن می‌دوزه؟

شبا گریون گریون چه گریونی
(همش سرفه سرفه لبش خونی) ۲

خیلی حرفا داره اشک حیدر
می‌گه: من یلی بودم توو خیبر
من و بستن با طناب توو خونه‌م
زنم و زدن با هم چل نفر

زدنت ، زهرا زهرا ۴

اشعار آیینی بی‌پلاک

نظرات