
شبیه ابر رحمت بهاری مگه میشه رو کویر دل من نباری قَسَمت میدم به چشمای خودت که خیسه آقا چشم از نوکرت یه موقع بر نداری تاریکه - مس وجود من راه فرعونو به نَفْسم سد کن دستم رو - بگیر یه جوری از بین دریای گناها رد کن آخه من غیر از تو کیو دارم؟ (ببین افتاده رو زمین بارم) ۲ مهربونی و صفاتو قربون اومدم پیِ دوا و درمون من دلم برا خودم تنگ شده حال خوبمو به من برگردون یه نگاه ، آقا آقا ۴ نزدیکِ یک مصیبت عظیمه جای شادی، غم و غصّه توو دلا مقیمه حال و روز خونهی مرتضی گفتنی نیست میگن آقا! حال مادر شما وخیمه تب کرده - سرخ شده صورتش جای سیلی داره باز میسوزه بمیرم - نشسته با گریه واسه کی داره پیرَن میدوزه؟ شبا گریون گریون چه گریونی (همش سرفه سرفه لبش خونی) ۲ خیلی حرفا داره اشک حیدر میگه: من یلی بودم توو خیبر من و بستن با طناب توو خونهم زنم و زدن با هم چل نفر زدنت ، زهرا زهرا ۴ اشعار آیینی بیپلاک