چشمم شبیه ابر بهاران شده، بیا آقا دوباره شام غریبان شده، بیا بی تو برای مادرتان گریه میکنیم این نوکر تو خسته ز هجران شده، بیا این گریهها بهانهی تطهیر من شده قلبم به لطف روضه پشیمان شده، بیا یک سو فراق تو یک سو غم علی امشب غمم به سینه دو چندان شده، بیا حال و هوایمان همه چون خانهی علیست بنگر که نوکر تو پریشان شده، بیا از داغ زخم سینه فقط سینه میزنم سینه تو بی سر و سامان شده، بیا ای کاش در بقیع روضه بخوانی برایمان آقا به حق مرقد ویران شده، بیا آقا بنای مرقد زهرا به دست توست بنگر که خون شیعه خروشان شده، بیا امشب شب زیارتی شاه کربلاست زهرا به زیر قبّه پریشان شده، بیا برپا شده کنار حرم روضهی حسین ای وای چشم فاطمه گریان شده، بیا یک پیرُهن برای حسینت نمانده است آقا به حق پیکر عریان شده، بیا ***** خدای من، خدای من عریانِ بچّهی با حیای من خدای من، خدای من سر بُریدن بچّهمو رو پاهای من بنیَّ بنیَّ بنیَّ بنیَّ