پایان سال و وقت حساب و کتاب شد پیشانیام به محضرتان خیس آب شد هر روز با گناه دلت را شکستهام بین من و تو این همه عُصیان حجاب شد با این وجود تا که گره خورد کار من یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد امسال هم گدای شب جمعهی حرم با یک دعای مادرتان بیحساب شد ما را بخر عزیزِ دلِ شاه کربلا جان کسی که صورتش از خون خَضاب شد عمریست روضه خواندم و باور نمیکنم زینب چگونه وارد بزم شراب شد