غزلی بخوان، که شود عیان

غزلی بخوان، که شود عیان

[ محمدرضا میرزاخانی ]
غزلی بخوان، که شود عیان
که امیر روز جزا علی‌ست
که حساب ما، که عِقاب ما
که عذاب ما همه با علی‌ست

نشد از غم ضُعَفا جدا
و کسی که در پیِ هر گدا
بروَد شبانه و بی‌صدا
ببَرد لباس و غذا علی‌ست

همه رمز و راز جهان بدان
شده در عبای علی نهان
شد اگر کسی یَل و پهلوان
به یقین که از دَمِ یا علی‌ست

همه دَم بگو بِکَ یا علی
که نفَس علی، که هوا علی
که دوا علی، که شفا علی
که دعای دفع بلا علی‌ست 

ز علی کسی که جدا شود
و اگرچه از خُلَفا شود
تو بدان که یک شبه لال شود
به‌خدا که نونِ لَنا علی‌ست

بُوَد اولین، بُوَد آخرین
شَهِ مسلمین، شَهِ مؤمنین 
برو در صفات خدا ببین
نه علی خدا، که خدا علی‌ست

چه صلابتی وَ چه شوکتی
چه شجاعتی و چه هیبتی
به صفا و مروه چه حاجتی
به صفا قسم که صفا علی‌ست

نجف است و ساغرِ تا لبه
نجف است و مستیِ هر شبه
نجف است و گیجیِ عقربه
تب و لرز قبله‌نما علی‌ست

و به لطف پاکیِ مادرم
نشدم حرامی و از سرم
نرود که بنده‌ی حیدرم
سند شرافت ما علی‌ست

******

یا علی، یا علی، مالک مُلک دلی
نام زیبای تو شد، رافع هر مشکلی

یا علی، یا مولا، ای نگارِ زهرا
یا حیدر، یا حیدر، یا مرتضیٰ 

******

علی امام من است و منم غلامِ علی
هزار جان گرامی فدای نامِ علی

نظرات