واعطشا

واعطشا

[ محمدحسین پویانفر ]
وا عطشاه وا عطشاه وا عطشاه
آب ندادند به طفل رباب

تا که بر روی زمین خیمه‌ی سقّا افتاد
پدرت از نفس و مادرت از پا افتاد

ناخنت خون شده و چهره‌ی مادر زخمی
آنقدر چنگ زدی تا به رُخَش جا افتاد

وا عطشاه وا عطشاه وا عطشاه
آب ندادند به طفل رباب

به همه رو زدم اما چه کنم خندیدند
چشم‌ها تا که به چشم تَرِ بابا افتاد

خواستم بوسه بگیرم ز لبان خشکت
گذرِ حرمله افسوس به این‌جا افتاد

وا عطشاه وا عطشاه وا عطشاه
آب ندادند به طفل رباب

حنجر نازکی انگار ترک خورد و شکست
کودکی بال زد اما ز تَقَلّا افتاد

دل بی‌تاب، آب سراب
آب ندادند به طفل رباب

دست و پا می‌زدی و هلهله‌ها می‌آمد
عرقِ شرمِ پدر وقتِ تماشا افتاد

همه‌ی آرزویم این بود زبان باز کنی
ولی انگار که یک فاصله‌ای جا افتاد

آب ندادند به طفل رباب

وای حسین وای حسین وای حسین

نظرات