هر كی بويی برده از مردونگی رو سرش قسم ميخوره به روی اسمش توی جنگاوری پدرش قسم می خوره جنگ صفين يادشه رزم ماه حيدرو هيبت نگاهشو لرزه ی مالك اشتر و توی دلهای همه اين عزيز فاطمه داره عشقش بارقه قياس ماه وفا پيش سلمان به خدا قياس مع الفارقه توی دلا حاكم استاد قاسم قمر منير بنی هاشم ****** جبرييل دور و بر صحن و سرات تا سحر پر می زنه يه ملك نشسته رو گنبد طلات می كوثر می زنه اومدي با دم تو هيچ كسی غم نداره هر كي بود قمرپرست به چشمت ايمان مياره پسر ابالحسن همه از عشقت ميگن حتي گبر و ارمنی هميشه عنايتت نظر كرامتت بوده آقا حسنی ذكر هر عالِم نوكر و خادم قمر منير بني هاشم ****** استعاره براي جنگيدنت واژه ي طوفان شده ذكر (كُلُ مَنْ عليها فانِ )تو روح الرحمن شده وقتي روبروي تو خود ارباب ميشينه ادب و معرفتو تو چشماي تو مي بينه غيرت و خشم و غضب داري همراه ادب اي علمدار به نام به فداي شيوه هات لشگر و با يك نگات مي كني تو قتل عام روي لب قائم ميشينه دائم قمر منير بني هاشم منبع: موسسه ادبیات آیینی بیپلاک